دوستی مسئلهٔ حادی است که ممکن است با سرنوشت انسان بستگی پیدا کند و از آنجا که تأثیر دوست بر دوست امری تدریجی و نامحسوس است که به مرور زمان و گذشت ایام به کندی آشکار می‌شود، امکان تشخیص تأثیرات درست و نادرست آن تقریباً ناممکن است و مسأله‌یی پُر مخاطره و بزرگی است. 

کسانی که از راه دوستی منحرف می‌شوند از انحراف خودآگاهی ندارند مگر زمانی که فرصت، از دست‌ رفته است. همچون بیماری که اگر بیماریش همراه با درد باشد به معالجهٔ آن می‌پردازد ولی اگر بیماری همراه با درد نباشد تا زمانی که بیماری به آخرین مرحلهٔ خود که مرگ شخص است نرسد بر شخص مشخص نمی‌شود. 

 «دوستی یک گزینش و اختیار است نه سرنوشت و تقدیر» 

رسول خدا می‌‌فرماید: «مردم بر دین دوستانشان هستند پس بنگرید با چه کسی دوست می‌شوید.» برای یک انسان مسلمان نه دوست گرفتن بی‌حساب درست است (دوست گرفتن را به عنوان یک سرگرمی برگزیند) نه این‌که گوشه‌نشینی کند بلکه باید وقتی انسان خوبی را دید با او دوست شود و وقتی در میان جامعه‌ای بود که همه ناباب بودند در عین حال که با آن‌ها دوست می‌شوند نباید از آداب و کارهای آن‌ها پیروی کند. به فرمودهٔ رسول خدا: برگزیده‌ترین شما خوش‌اخلاق‌ترین شماست و کسانی هستند که با مردم دوست می‌شوند و مردم آن‌ها را دوست خود قرار می‌دهند.» 

به این خاطر که بُعد اجتماعی مؤمن از همهٔ ابعاد مهم‌تر است و باید به دوستی و محبت اهمیت دهد. «مؤمن در کنار برادرش چنان آرام می‌گیرد که تشنه‌ای در کنار آب سرد و با توجه به حدیث نبوی باید اصل محبت برای رضای خدا باشد.» 

بسیاری از آیات قرآنی دلیل بر برگزیدن زندگی اجتماعی دارد مثلاً آیه‌ی: إیاک نعبد و إیاک نستعین، دلالت بر این دارد که نمازگزار به صورت جمعی باید خدا را پرستش کند و از او یاری جوید. 

بعضی‌ها می‌گویند که آیا کثرت دوستان وقت آدم را نمی‌گیرد و اصولاً آن‌ها به چه درد می‌خورند ولی در جواب باید گفت: که اگر در گزینش و انتخاب دوستان ضوابط و معیارهای درستی را به کار بگیرید آن‌ها وقت شما را تلف و بیهوده نمی‌کنند در این صورت دوستان زیاد مفید هستند نه مضر. «انسان با کثرت دوستان جماعت خواهد شد.» 

دوستان علاوه بر اینکه به زندگی لذت می‌بخشند پلکان مجد و عظمت نیز هستند خداوند تبارک و تعالی انسان را طوری آفرید که نیازمند یکدیگر باشند و هر یک احتیاج دیگری را برآورده کند بنابراین هر چند تعداد دوستان بیشتر شود بیشتر در حل مشکلات موفق می‌شود. دوستان در آخرت نیز برای انسان مفید هستند. 

در دنیا شاید بعضی این سؤال را بکنند که آیا دوستان انسان را ثروتمند می‌کنند ولی باید گفت که منتهای کار انسان ثروتمند شدن نیست. بسیاری از مواقع یک سوزن یا یک چیز ساده از یک میلیون ارزش بیشتری دارد. اما در آخرت دوستان برای ما شفاعت می‌کنند و دوست مؤمن برای دوستش شفاعت می‌کند. 

هر چند دوستی امری دنیایی است ولی درعین‌حال امری است دینی که خداوند هم چون بعضی از نیازهای طبیعی از قبیل خوردن و آشامیدن آن را عبادت می‌شمارد و همچنین ممکن است در قیامت در مورد دوست مورد بازخواست قرار گیرد و هر انسان مؤمنی به موازات این‌که دوستی خوب برای خودش بر می‌گزیند به‌‌ همان نسبت درجه‌ای در بهشت برای او در نظر گرفته می‌شود. 

لازم است که مؤمن از فرد به «تشکل» متحول شود و از تشکل به جنبش و از جنبش به جمهور... و این ممکن نمی‌گردد مگر این‌که مؤمن تا حداکثر ممکن مردم را دوست خود قرار دهد و آن‌ها را گرد خود جمع کند آن هم نه از روی خودخواهی بلکه باانگیزه عشق به مردم. ممکن است کسی بگوید من تنها متولد شدم و تنها می‌میرم پس برای چه در این میان تنها زندگی نکنم ولی باید گفت که این فرد فراموش کرده است که با جهل متولد شده است و تکامل پیدا کرده و باید با افراد دیگر زندگی اجتماعی را داشته باشد. 

دوری از مردم فاسق و سعی برای ارشاد و هدایت آن‌ها یا مقابله با آن‌ها و در صورتی که قابل هدایت نباشند و خطری از جانب آن‌ها متوجه ما باشد امری ضروری است. 

 «تنهایی بهتر از همنشین بد است». «رسول اکرم (ص)» و این در صورتی است که مؤمن از تأثیر کلامش ناامید شده باشد ولی اگر امیدی هر چند کوچک بر هدایت آن‌ها دارد دوری و غفلت تنها باید از کارهای آن‌ها باشد نه از شخص آن‌ها. در صورتی که راه تفرقه و جدایی که موجب گسستگی در صف مسلمانان می‌شود را برگزینید؛ ضعیف شده و نابود خواهید شد. 

دوستی بدون گذشت تحقق نمی‌یابد. دوستی نیاز به گذشت متقابل دارد. 

 «دوستی گزینی» 

آیا همهٔ مردم شایستهٔ دوستی هستند؟ دین اسلام به این سئوال پاسخ می‌دهد. 

۱- همهٔ مردم شایستهٔ دوستی نیستند بلکه دوستان خوب را باید از میان مردم برگزید. 

۲- در زندگی انسان باید رعایت اعتدال را بکند و دچار افراط و تفریط نشود و با دوستانش رفتاری داشته باشد که اگر روزی دشمن او بشوند، متضرر نشود و با دشمنش چنان رفتار کند که اگر روزی دوست او شود شرمندهٔ رفتار گذشته‌اش نباشد. 

حضرت علی (ع) دوستان را به دو دسته تقسیم نموده‌اند: 

۱- اخوان الثقه (دوستان قابل‌اعتماد) که چون دست و بال و خانواده و مال هستند. 

۲- اخوان المکاسره: دوستانی که دوستیشان بر اساس حکم همسایگی و هم جواری است، دستهٔ اول که هیچ عاملی نمی‌تواند آن‌ها را از ما جدا سازد آنان در حقیقت مشت‌هایی هستند که بر دهان دشمنان می‌کوبیم و بال‌هایی هستند که به وسیلهٔ آن‌ها در اجتماع پرواز می‌کنیم. خانواده‌هایی هستند که در زندگی به آن‌ها انس می‌گیرید و سرمایهٔ زندگی در ایام درماندگی و نیازمندی. 

چگونه از دوستان دست و بال و مال و خانواده بسازیم؟ باید از خود شروع کنیم و به منزلهٔ بال و مال و... برای دوستان باشیم. اما در مورد گروه دوم با آن‌ها احسان کنید،‌‌ همان مقدار که به شما احسان کرده‌اند، در صورتی که بهتر از آن نخواهید. 

امام صادق دوستان را به سه دسته تقسیم می‌کند: 

۱- دوستی که همچون غذا است که همیشه به آن نیاز پیدا می‌شود و او دوست عاقل است

۲-دوستی که به بیماری می‌ماند و او دوست احمق است 

۳- دوستی که چون دارو است و او دوست دانایی است که گاهی به او نیاز پیدا می‌شود و همیشه قابل‌اعتماد نیست. پس ضروری است‌‌ همان طور که زرگر پیش از خرید طلا آن‌را محک می‌زند، انسان نیز پیش از انتخاب شرکای زندگی خود آن‌ها را آزمایش بکند. دوست کسی نیست که فقط همدیگر را دوست بدارید و یا اینکه به همدیگر اعتماد متقابل داشته باشید بلکه دوست خوب کسی است که یک هدف مشترک شما را به او نزدیک کند. عاشق و معشوق کسانی نیستد که فقط به چشم هم نگاه می‌کنند بلکه کسانی هستند که یک حرف مشترک داشته و به آن هدف چشم دوخته باشند. پس دوست واقعی کسی است که هدفی مشترک یا عضویت در هسته‌ای از یک تشکل مذهبی و کتبی او را به شما مرتبط دهد ولو اینکه از قبل سابقهٔ دوستی با او نداشته باشید. همین طور کافی است که زیر لوای یک عقیده گرد آمده‌اید، زیرا محبت ممکن است به مرور زمان زایل شود ولی عقیده و هدف بر جای خود استوار و باقی خواهد ماند. 

انواع روش‌های امتحان دوست

۱- امتحان روحی و قلبی: محبت دوست مانند جرقه‌ای است که اگر این جرقه را در قلبتان نسبت به کسی احساس کردید بدانید که او نیز‌‌ همان احساس شما را دارد. ولی در این مرحله آن‌چه مهم است تمییز اشارات غریزه از عواطف صادقانه است. 

۲- امتحان به هنگام نیاز: دوست باید دوست خود آدم باشد نه دوست جیبش. 

سه کس شناخته نمی‌شوند مگر با سه چیز: حلیم شناخته نمی‌شود هنگام خشک ـ شجاع مگر زمان جنگ و برادر مگر هنگام احتیاج. «رسول اکرم (ص)» 

۳- آزمودنش به جهت اطلاع از میزان علاقمندی او برای نزدیک شدن به شما از راه‌های زیر: 

آیا دوست دارد به سخنانتان گوش دهد. آیا کار‌ها و صفات نیک شما را برای دیگران بازگو می‌کند. آیا از هم نشینی با شما احساس آرامش می‌کند. آیا سعی دارد که رضایت شما را جلب و دلتان را شاد کند. 

۴- آزمودن در سختی‌ها: دوست خوب کسی است که به هنگام سختی‌ها کنار شما باشد. زمانی که دیگران تکذیبتان کنند، او تصدیقتان نماید. زمانی که دیگران از شما روی‌گردان می‌شوند، با شما بماند. 

دوست به سه چیز آزموده می‌شود اگر از عهدهٔ آن‌ها برآمد دوست یک رنگ است وگرنه دوست ایام آسودگی است: یا مالی از او طلب کن یا مالی را به امانت به او بسپار و یا اینکه از او به خود در انجام کار مکر دهی با تو تشریک شود. 

۵- آزمودن در حال خشم: اگر خواستی به صحت دوستی برادرت آگاه گردی خشم او را بر افروز، اگر باز هم بر دوستی خود پا برجا بود او برادر توست وگرنه... نه. اگر برادری سه بار بر تو خشم گرفت ولی تو را به بدی یاد نکرد او را به عنوان یک اندوخته برای خود نگهدار. «حدیث نبوی». 

۶- آزمودن در مسافرت: انسان در مسافرت چهرهٔ واقعی خود را نشان می‌دهد. 

دوست را باید با سه چیز امتحان کرد: خشم، سفر، امتحان با درهم و دینار. 

با چه کسی دوستی کنید؟ 

چه کسانی شایستگی دوست شدن را دارند؟ کسانی که در زندگی انسان تأثیری مفید و فراوان دارند و دارای صفات زیر باشد: 

۱- علم: حدیث نبوی: «هر که دو گام به سوی عالم برود و در لحظه در کنارش بنشیند و از او دو مسأله بشنود خداوند دو بهشت برایش بنا خواهد کرد که هر یک از آن‌ها دو برابر بزرگ‌تر از دنیا هستند.» 

بهرهٔ دنیوی آن: سرافرازی در زندگی و مرگ و یادآوری (یادگاری) نیکو و خوش‌نامی پس از مرگ

ه‌مان طور که زمین مرده از باران حیات می‌یابد دل‌ها نیز به حکمت (هم‌نشینی با عالمان) زنده می‌شوند. 

۲- حکمت: هم‌نشینی با حکما (کسانی که سرد و گرم روزگار او را صیقل داده و از او انسانی والا و متین ساخته هر چند عالم نباشد. 

۳- عقل: دشمن دانا به از دوست نادان. «حدیث نبوی» 

۴- زهد: گروه چهارم زاهدانی باتقوایی هستند که آخرت را به یاد شما می‌آورند و شما را به سوی التزام تقوی سوق می‌دهند. زاهد آن نیست که از مسئولیت‌های اجتماعی و سیاسی شانه خالی کند و از مردم کناره‌گیری کند یا چنان دچار فقر باشد که نتواند غذای روزمره خود را تأمین کند. زاهد آن نیست که مالک چیزی نباشد بلکه آن است که چیزی مالک باشد. 

۵- خیر و فضیلت: باسعادت‌ترین مردم کسی است که با کریمان معاشرت کند. حدیث نبوی: «با اهل فضیلت معاشرت کنید تا به نجابتتان افزوده شود.» 

۶- دوستی باوفا: دوستان صادق در زمان آسودگی، زینت و در زمان بلا، عصمت هستند. دوست کسی است که به هنگام سختی تو را خوار نکند و زمان فرا رسیدن مصیبت ت‌‌نهایت نگذارد و اگر از او سؤال کردی فریبت ندهد. 

۷- اخلاق نیکو: جز باکسانی که شما را از پنج چیز دعوت می‌کنند مجالست نکنید: از شک به یقین، از خودخواهی به فروتنی، از دشمنی به دوستی و محبت، از دورویی به خلوص و یکرنگی و از تعلقات دنیوی به زهد. 

خلاصه

 «با کسی مصاحبت کن که چون با او مصاحبت کردی تو را زینت باشد و اگر خدمتش کردی تو را پاس بدارد اگر به کمک نیاز پیدا کردی به پایت برخیزد و اگر سخنی بر صدق به زبان راندی تصدیقت کند و اگر به کسی حمله‌ور شدی پشتیبانت باشد. اگر دست کرم به سویش دراز کردی او نیز دست کرم به سویت دراز کند و اگر عیبی در تو دید بپوشاند و اگر کار نیکی از تو دید بازگوید و اگر حاجتی داشته باشی برآورده سازد و اگر با وی در میان نگذاشتی خود به آن مبادرت ورزد و اگر گرفتار مصیبتی شدی با تو همدردی کند. کسی که پشت سرت بدگویی نکند و کسی که دوستی او باعث نگردد تا بر سر دو راهی قرار گیری و دچار تشتت افکار شوی. کسی که اگر حقیقی بر تو برملا شود خوارت نشمارد و اگر با وی به نزاع برخاستی و جداگشتی. همچنانت گرامی دارد.» «رسول اکرم (ص)» 

چهار گروه: احمق، بخیل، فاجر، دروغ‌گو شایستهٔ دوستی نیستند که در این صورت به صلاح خود و جامعه است. جامعهٔ سالم جامعه‌ای است که بدون استفاده از قفس‌های آهنین افراد فاسد را طرد و افراد صالح را جذب کند. اگر نتوانستید معلوم کنید که شخصی از میان صالحان است با فاسقان به دوستانش نظر کنید. 

دوستی با چهار دسته مضر است

۱. دوستی با «احمق»: به این دلایل: 

۱- از اخلاق او تأثیر می‌پذیرد. 

۲- به دلیل افکار نادرستش حتی اگر بخواهد به کسی سود برساند، ضرر می‌دهد. 

۳- صفات انسان احمق دل را می‌میراند و هرگاه دل بمیرد از ارتکاب گناه ناراحت نمی‌شود. 

چهار چیز که قلب را می‌میراند: گناه پشت گناه، سر و کله زدن بیش از حد با زنان، جدل کردن با احمق و نشستن با مردگان» «رسول اکرم (ص)» 

احمق کسی است که سخن و عملش از روی حساب نیست، بدون ملاحظه حرف می‌زند و بدون آینده‌نگری تصمیم می‌گیرد او حسن نیت دارد و فکر می‌کند خدمت‌گزار و مفید برای دوستان است نه مضر. 

۲. دوستی با «بخیل»: سخاوتمند نزدیک به خدا، نزدیک به مردم، نزدیک به بهشت است و بخیل از خدا دور از مردم دور و نزدیک به آتش است. بخیل کسی است که به مال دنیا دل‌بستگی داشته باشد و از دادن آن به مردم احتراز کند. 

۳. دوستی با «فاجر» (فاسق، گناهکار، زناکار، نابکار، تبهکار) 

انسان فاجر شما را از انسان‌های خوب و برگزیده دور می‌سازد. فاجر به هر شکل که شده اثر اعمال ناشایست خود را در وجود شما برجای می‌گذارد. فاجر حرمت شما را نگه نمی‌دارد ممکن است که فاجر به خشم خدا گرفتار آید و شما نیز مشمول آن گردی. «توقع پنج چیز از پنج کس محال است: نصیحت از حسود، رأفت از دشمن، حرمت از فاسق، وفا از زن و هیبت از فقیر» «امام صادق (ع)» 

۴. دروغ‌گو: دروغ‌گو کسی است که به سرایی می‌ماند که دور را نزدیک و نزدیک را از تو دور می‌سازد. از دروغ‌گو نباید حفظ امانت را توقع داشت. دوستان نسبت به هم سه حق را دارند: حق نفسی، حق معنوی، حق مادی. 

برای مؤمن بر مؤمن از جانب خداوند تعالی هفت حق واجب گردیده است: بزرگ داشتن در چشم، جای دادن در دل، بهره‌مند کردن از مال، حفظ حرمت در غیاب و حضور، عمارت در بیماری، تشییع کردن جنازه، یاد کردن او به نیکی پس از مردن. فضل خداوند آن نیست که انسان را ثروتمند گرداند بلکه فضل خداوند آن است که از ثروت او نعمتی سازد که میان مستمندان توزیع گردد و خیری که مردم از آن استفاده کنند. 

صفات دوست خوب از نظر امام صادق

۱- ظاهر و باطنش یکی باشد (دوست واقعی) 

۲- خوبی تو را خوبی خود و بدی تو را بدی خود بداند. 

۳- مال و فرزند، او را دگرگون نسازد. 

۴- در حد توان از امساک خودداری کند (اگر کاری از دستش برآید از انجام آن خودداری نکند). 

۵- هنگام سختی‌ها تو را به دشمن وانگذارد. 

مسلمان بر برادر مسلمان خود ۳۰ حق دارد که تا آن‌ها را برآورده نسازد یا طرف گذشت نکند، ذمه‌اش از آن بری نخواهد شد. «رسول اکرم (ص)». 

۱- بخشیدن خطا (انسان جایزالخطاست) 

۲- متأثر شدن از گریه (تسلی دادن به دوست در هنگام مصیبت و گریه) 

۳- پوشیدن معایب

۴- نادیده گرفتن خطا (دلی بزرگ و سینه‌ای فراخ داشته باشیم برای تحمل خطاهای برادر) شادی مؤمن در چهره و اندوه او در دلش پنهان است». «حدیث نبوی» 

۵- رد غیبت از دوست: ولایغتب بعضکم... 

از جمله علل تحریم غیبت نقش آن در از بین بردن اعتماد میان مردم یک جامعه است. غیبت، هدیه‌ای است نیکو از طرف غیبت کننده به غیبت شونده که این مورد نیز تلاش برای کاهش اثر سوء آن در صورت وقوع. 

۶- قبول عذرخواهی

خداوند با آن همه جلال و عظمت گناهانی بزرگ را می‌بخشد پس چرا بندهٔ او که خلیفه ا... است گناه دوستش را نبخشد. 

۷- مداومت بر نصیحت: ثمرهٔ نصیحت محبت است. 

۸- حفظ دوستی: زدودن کدورت‌ها و سوءتفاهم‌های موجود در فضای دوستی. در نگهداری دوست باید هم چون الماس عمل شود. 

۹- رعایت ذمه: 

از جمله کرامات انسان رعایت ذمهٔ اوست اگر مسلمانی در جنگ به یکی از افراد کافر امان‌نامه دهد آن کافر در ذمهٔ مسلمانان است و باید همه، ذمهٔ او را رعایت کنند. حال که در زمان جنگ رعایت ذمهٔ کافر واجب است پس ذمهٔ دوست چطور است؟ باید آن را رعایت کرد. 

۱۰- عیادت بیمار

۱۱- حضور بر جنازه: 

حق متوفی است که دوستانش بر جنازهٔ او حاضر شوند. این‌کار اجر و ثواب عظیمی نزد خداوند متعال برای تشییع‌کنندگان دارد اما مرده فقط به‌‌ همان اندازه ثواب می‌برد که تشییع‌کنندگان برایش طلب استغفار کنند. 

۱۲- اجابت دعوت (دعوت دوست را اجابت کنید) 

۱۳- قبول هدیه «هدیه مبادله کنید تا محبت شما به هم افزوده شود» 

۱۴- دادن پاداش: 

منظور این است که خدمت دوست را با خدمت، هدیه‌اش را با هدیه و نیکوکاری‌اش را با نیکوکاری تلافی کنید. نیکان و صالحان خوبی‌های دیگران را فراموش نکرده و خوبی خود را به دیگران خیلی زود فراموش می‌کردند. 

۱۵- بر نعمتی که حاصل می‌کند خدا را شکر کنید. جامعهٔ رقابت برای کسب خیرات است نه جامعه حسادت ورزیدن به هم. اگر مونسی به نعمتی دست یافت برادرانش ملزم‌اند که خداوند را از این بابت شکر کنند و از خدا طلب چیزی همانند او را داشته باشند و حسد نورزند. 

۱۶- به نیکویی نصرتش دهید. در موقع رو کردن دوست به احتیاجات او جواب دهد. نصرت یعنی برطرف کردن بلاهای سخت از برادران است. 

کسی که از ناموس برادر مؤمنش دفاع کند بهشت بر او واجب می‌گردد. هر کس برادر خود را غیاباً یاری کند خداوند او را در دنیا و آخرت یاری می‌کند. ما که شاید محتاج به دیگران نباشیم ولی محتاج به خدا که هستیم و مادامی که خدا نصرت خود را به ما به دوستان خود مرتبط می‌سازد باید آن‌ها را یاری کنیم و کسی که برادر خود را در موقع سختی‌ها تنها بگذارد باید منتظر روزی بماند که محتاج گشته و در آن روز خداوند او را خوار و ذلیل کند. رفع احتیاج مردم به مردم نعمت خداست. 

۱۷- از ناموس او محافظت کنید. در هنگامی‌که دوست شما در خانه نیست به خانوادهٔ او کمک کنید. 

۱۸- برآوردن حاجات دوست

۱۹- برای یافتن توفیق در کار‌ها یاری‌اش کند. 

۲۰- هنگام عطسه دعایش کند. 

۲۱- هنگام سردرگمی هدایتش کند. 

۲۲- سلامش را پاسخ دهد. 

۲۳- سخنش را شیرین و دل‌نشین جلوه دهد. 

۲۴- با دوست او دوست باشد. دوستان شما سه گروه‌اند: 

دوست شما، دوستِ دوست شما، دشمنِ دشمن شما و دشمنان شما سه دسته‌اند: دشمن شما، دوست دشمن شما و دشمن دوست شما «امام صادق» 

۲۵- با او دشمنی نکنید. 

۲۶- چه ظالم و چه مظلوم یاری‌اش کنید اما اگر ظالم بود یاری شما آن است که او را از ظلم کردن بازدارید. و یاری شما در زمانی که مظلوم واقع شود آن است که او را در گرفتن حقش کمک کنید. 

۲۷- او را در دست دشمن‌‌ رها نکند طعمه دشمن نسازد. 

۲۸- او را خوار ننماید اگر با دوست خود به مقابله با دشمن رفتید بر شما واجب است که پشتیبان او باشید همان‌طور که او نیز باید پشتیبان شما باشد. 

۲۹- هر چه برای خود می‌پسندد برای دیگران هم بپسندد و برعکس....

ادامه دارد....